سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 88/7/11 | 1:0 صبح | نویسنده : سید حسینعلی قدوسی

در وسائل الشیعه ،ج 15 ،ص 671 .حضرت علی علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه می فرماید: فرزندم بر تو باد قرائت قرآن وملازم شدن با فرایض و

 

 شرایع و حرام و حلال موامر ونهی آن وزنده کردن (دل) به آن و تلاوت آن در روز وشب .به درستی که قرآن عهدی از سوی حق تعالی به سوی خلقش است وواجب

 

 است بر هر مسلمانی که هرروز بر این عهد نظر کند .هر چند پنجاه آیه.

 

حضرت در این حدیث به سه رتبه ازچگونگی ارتباط با قرآن اشاره می فرمایند:

 

1- مرحله قرائت قرآن    2- مرحله عمل به قرآن 3 مرحله یکی شدن فرایض قرآن با جان که ملزم اوامر ونواهی حقاییق قآن باشد.

 

فاصله عمل به قرآن و یکی شدن با حقایق آن مانند فاصله فقه با اخلاق عملی و عرفان است. فقه مرحله نازله تجلی احکام قرآن در حد عمل به تکلیف است .به

 

 عنوان مثال موقتی فردی گناهی انجام می دهد مثلا غیبت می کند از نظر فقه گناه کبیره انجام داده و   عقاب دارد .حال اگر پشیمان شود برای جبران آن باید از طرف

 

 مقابل حلالیت بطلبد وبه همین اندازه که آن فرد اورا حلال کند اثر حرام فقهی از وجود اوکنار می رود . اما از نظر اخلاقی ،غیبت فقط یک حرام نیست بلکه رنگی

 

 است که روح می گیرد وغذایی است که روح می خورد .به همین دلیل از نظر اخلاق بخشیدن طرف مقابل کفایت در نزکیه آثار غیبت در فرد غیبت کننده نمی کند

 

 بلکه باید تمام آثار غیبت راکه برای افراد مختلف گذاشته از بین ببرد.تارنگ را از روح پاک کند.

 

کسی که نماز می خواند از نظر فقهی تارک الصلوه نیست اما از نظر اخلاقی عرفانی اگر خواص نماز به جان انسان نرود در قیامت تارک الصلوه است. زیرا نماز را به

 

 عنوان یک غذا به روح نداده ووجودش به عنوان نماز گزار ارتقا و علو نداده است و کر و کور محشور می شود.

 

ممکن است ما قرآن را تلاوت نماییم و به آن نیز عمل کنیم اما روح و جانمان با این تلاوت هم سنخ نباشد .در فقه صرف تلاوت ثواب دارد وپسندیده است.اما اخلاق

 

 وعرفان به قلب نگاه می کند تا ببیند این تلاوت نماز ،روزه، خمس ،حج وسایر اعمال عبادی چه اثری در خصوصیات فرد گذاشته است ؟ آیا اورا از نقص به سوی

 

 کمال حرکت داده است یا خیر . هنگامی که جوارح اعمال عبادی را انجام می دهند مثلا نماز می خواند روزه می گیرد دعا می خواند ، اما انجام آنها برای جان سنگین

 

 بوده نوعی تکلف وسختی به همره دارد .مسلما چنین عملی اثر لازم را د رصعود وجودی انسان ندارد.

 

باید دقت داشت که در عرفان صختی مطرح نیست .عشق وشوق وحرکت است که انسان را به انجام عملی وامی دارد.

 

وقتی غذامی خوریم چون غذا هم سنخ با جسم است و اثرش را درجسم ادراک می کنیم از خوردن آن لذت می بریم .اگر روح نیز از نماز و روزه وسایر عبادات به

 

 عنوان غذا استفاده می کرد باید اثر ارتقایی آن را فعل و اندیشه خود احساس می کرد واز انجام این اعمال لذت می برد .فقه هرگز کاری با لذت نماز و

 

 معانقه ومعاشقه در آن ندارد. بلکه ا نظر فق صحیح بودن صورت نماز برای صحت آن کفایت می کند...منظور حضرت از زنده کردن (دل ) یعنی که وجود ما به قرآن

 

 زنده شود. چراکه جسم شب وجود ما وروح،روز وجود ماست وزنده کردن یعنی زندهکردن شب وظلمت. به وسیله قرآن می تواند در شب وجود،روح را زنده وبه روز

 مبدل کرد.

 

قرآن عهد الهی به سوی بندگان است حضرت می فرمایند. بر هر مسلمان واجب است که در هر روز بر این عهد نظر کند هرچند در پنجاه آیه .

 

اما این واجب فقط واجب فقهی نیست بلکه واجب وجودی است و مسلمان تابع حضرت علی علیه السلام باید روزانه در پنجاه آیه قرآن نظر کند وآن را بخواند البته

 

 باید توجه کرد که نظر با رویت فرق می کند .رویت دیدن با چشم سر است در حالی که نظر دیدن با جان است کسی که در آیات و خواسته های خدا نظر نمی کند

 

 وجانش از آیات الهی بهره من نمی شود به خواسته های نفس نظر نخواهد کرد.در این صورت دیگر در سفره رحمیت (سفره خاص ) قرار نداشته بر سر سفره

 

 رحمانیت قرار می گیرد ودر این سفره دست شیطان برا ی گمراه کردن انسان ها بسیار باز است.